زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند؟

به گزارش وبلاگ پوشه، ما نبودیم حتی وقتی بودیم. ابتدای دهه90 هنگامی که اولین سرمایه گذاری های ونچر کپیتال روی استارتاپ های بزرگ ایران رخ داد، سال 95 وقتی اولین یلدای کارآفرینان استارتاپی در کتابخانه ملی با حضور بیشتر مدیران شرکت های استارتاپی، شتاب دهنده ها و صندوق های خطر پذیر برگزار گردید، ما برای بخش خصوصی و صاحبان صنایع و دولتی ها وجود خارجی نداشتیم. به تعبیر سورنا ستاری، معاون رئیس جمهور، حتی به ما فکر هم نمی کردند.

زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند؟

نهادهای انتظامی و امنیتی نیز دورا دور رصد می کردند که این جوان ها در کتابخانه ملی چه می گویند. 2سال بعد اتاق بازرگانی اصلی ترین جریان کار آفرینی کشور در بدعتی مهم نشان امین الضرب،معتبرترین نشان کار آفرینی بخش خصوصی که به مدیران و صاحبان صنایع بزرگ و کارخانه داران اهدا می گردد، را به سینه مدیران جوان استارتاپی سنجاق کردند.

4سال بعد در یلدای چهارم در سالن وزارت کشور رئیس و نایب رئیس سابق و رئیس اتاق بازرگانی تهران در پنل های یلدا در کنار مدیران جوان استارتاپی حضور پیدا کردند و این بار آنها از دست جوانان استارتاپی تندیس یلدا دریافت کردند و تکریم شدند. این بار دیگر کسی برای نهادهای نظامی و امنیتی گزارش نبرد.

آنها در بالاترین سطح در یلدای چهارم در بین جمعیت نشستند و با چشمان خود نظاره گر جوانان عاشق کارآفرینی بودند که چگونه از امید، ساختن و توسعه می گویند در زمانه ای که شاه بیت مجالس ناامیدی و رها کردن است.

پیش از یلدا هم چند تن از مدیران شرکت های استارتاپی و دانش بنیان برای اولین بار به هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران راه یافتند. رئیس جمهور و معاون اول ایشان، همچنین رئیس قوه قضاییه و وزیر نفت دیداری خصوصی با استارتاپ ها برگزار کردند و از کارها، عملکرد و تکنولوژی های به کار گرفته، خلق ارزش، ثروت و ایجاد اشتغال توسط شرکت های استارتاپی و دانش بنیان مطلع شدند.

اگرچه هنوز سهم ما از اقتصاد ایران همان یک درصد است و متاسفانه سهم اینترنت در اقتصاد ایران نیز اندک است، اما ما یعنی نسل قبل از ما و همه کسانی که از ابتدای شکل گیری این زیست بوم تا امروز خون دل خورده بودند، کارمان را نمی گویم تمام کردیم، اما اتفاق بازگشت ناپذیری را برای کشور و اقتصاد ایران رقم زدیم.

کار ما در این مقطع تمام شد. ما سنگ کوچکی در برکه اقتصاد ایران رها کردیم. موج این انعکاس روز به روز بزرگ و بزرگ تر می گردد و به زودی همه اقتصاد سنتی را در برخواهد گرفت. روزگاری جنگیدیم تا ما را به اتاق های بازرگانی راه بدهند و حرف هایمان را در خصوص استارتاپ بشنوند.

ماه ها پشت درها می ماندیم، اما امروز خوشبختانه بدون حضور ماها نشست های تخصصی در حوزه های مختلف استارتاپی در اتاق های بازرگانی، سازمان ها، نهادهای دولتی و خصوصی و حتی خصولتی برگزار می گردد، کمیسیون های تخصصی استارتاپ ها شکل گرفته است.

از این به بعد مسئولیت و نقش اصلی برعهده اتاق های بازرگانی، مدیران مالی روشن نگر بخش خصوصی که این راه را ادامه بدهند. ما یک ماموریت بزرگ داشتیم؛ فرهنگ سازی و نهادینه کردن جریان کارآفرینی و استارتاپی مبتنی بر نوآوری، خلاقیت و انسان مداری؛ جریانی که نظم نوین سرمایه داری را برهم زده است.

نظام سرمایه داری شهروندان دنیای را به دو دسته تقسیم می نماید؛ کارگران و سرمایه داران. کارگران در طبقات پایین جای دارند و صاحبان سرمایه در بالادست. امکان ورود کارگران به طبقه بالا دست میسور نبود، اما تخریب خلاقانه، نظم نوین را برهم زد؛ جف بزوس فرزند یک دوچرخه فروش و بیل گیتس فرزند یک وکیل دادگستری را برصدر و سر بالادستی ها نشاند.

آنها شدند اولین و دومین مرد پولدار دنیا تمام نشدنی، ایضا آقایان محترم استیو جابز، مارک زاکر برگ، جک ما و… حالا هر بچه کارگری می داند برای ثروتمند شدن دیگر لازم نیست که نیازمند میراث خانوادگی یا برنده شدن در بلیت بخت آزمایی و لاتاری باشند؛ می توانند با خلاقیت و بیزینس مدل استارتاپی، پولدارترین و مشهورترین فرد دنیا شوند.

حرف آخر:

فعالان اقتصاد سنتی فرکانس صدای مارا نمی شنوند. امروز رسالت مردان بزرگ اقتصاد خصوصی، اعلام خطر به تمامی صنایع و فراوری کنندگان است.

چه؛ بهمن بزرگی به راه افتاده که دیر یا زود این بهمن بر سر اقتصاد سنتی، فشل و رانتی فرود خواهد آمد. اگر تحریم ها را به وسیله مذاکره و توافق با یک رئیس جمهور آمریکایی یا چند اروپایی چشم آبی بتوان حل کرد، بهمن پس از برجام را با هیچ امضاء و برجامی نمی توان مهار کرد.

اقتصاد و صنایع سنتی و رانتی بی بهره از نوآوری، تکنولوژی، هوش مصنوعی، بلاکچین، رمز ارز، بیگ دیتا و… در رقابت با اقتصاد دنیای محکوم به شکست است. اقتصاد ایران بارها هم آغوشی با اقتصاد دنیای را کمی مزه مزه نموده است اما دیگر خبری از هم آغوشی و معاشقه نیست؛ این بار ما بلعیده خواهیم شد.

تنها راه نجات اقتصاد نفتی، رانتی با ساختارها و تفکر سنتی و نخ نما و پوسیده فقط و فقط روی آوردن به نوآوری، تکنولوژی و بهره جستن از ترندهایی مثل هوش مصنوعی، بلاکچین، رمز ارزها، بیگ دیتا،بیزنس مدل استارتاپی و… در نهایت اینترنت است.

به غیر از زمین اینترنت هر زمین دیگری زیر پای ما سست و با تلافی است. اینترنت نه به مفهوم اینکه هر شرکت یک سایت اینترنتی داشته باشد منظور مهاجرت کامل اقتصادمان به سرزمین اینترنتی است. اگر دیر بجنیم نه زمینی برای تصاحب وجود دارد و نه مایی.

ماموریت جدید ما و همه فعالان مالی این است که زنگ های خطر را به صدا در بیاوریم و در اندک زمان به جامانده، همه صنایع را تشویق به نوسازی استارتاپی و رفتن به بستر اینترنت کنیم وگرنه کارمان تمام است.

منبع: مجله شنبه

به "زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید