دریچه سدهای مدیریت را باز کنید!

به گزارش وبلاگ پوشه، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: پرسشی که در جریان سیل اخیر باید مطرح گردد این است که آیا این حد از هجوم تبلیغی و روانی علیه دولت و حتی فراتر از آن علیه حکومت معقول بود یا خیر؟ اگر نبود، دلیل آن چیست؟

دریچه سدهای مدیریت را باز کنید!

به نظر می رسد که پاسخ به این پرسش بستگی مستقیم به زاویه دید و نگاه ما دارد. اگر حکومت و دولت ایران را با یک حکومت در حال توسعه و معمولی مقایسه کنیم به احتمال فراوان عملکردش در سیل اخیر نمره مردودی نمی گیرد. این داوری بدان معنا نیست که این عملکرد ضعف و کمبودی نداشته است، بلکه در مجموع می توان چنین ارزیابی کرد. با بعضی از دوستان ناظر بر امور که گفت وگو می گردد این ارزیابی را باتوجه به حجم بارش ها و امکانات کشور و مقایسه اندازه خسارات جانی، غیرمعقول نمی دانند.

مشکل از اینجا شروع می گردد که ساختار رسمی ایران حاضر نیست که شرط این نتیجه را بپذیرد، یعنی خود را در سطح یک حکومت و جامعه در حال توسعه مثل سایر جوامع در حال توسعه ارزیابی کند. اگر این شرط پذیرفته گردد، آنگاه بسیاری از داعیه های رسمی و بلند آن با پرسش روبرو خواهد شد. در واقع اگر از زاویه دیگر و متناسب با ادعاهای رسمی ساختار به سیل اخیر نگاه کنیم، مطلقا نمره قبولی نخواهد گرفت. قصد من مردود دانستن این بخش و آن بخش از مدیریت کشور نیست، بلکه یک ارزیابی کلی از تناسب داعیه های رسمی ساختار با عملکرد آن در روبروه با یک پدیده البته ویرانگر، مثل سیل اخیر است. ریشه اعتراضات و نقدهای مردم نیز همین ناهمخوانی میان سطح ادعاها و عملنمودهاست. اگر برترین تیم فوتبال دنیا 3 گل هم به تیم ایران بزند، این نه برای آنان افتخار است و نه برای تیم ایران سرشکستگی، حتی باخت یک بر صفر ما می تواند موفقیت محسوب گردد. ولی برد خفیف یک بر هیچ نپال برای ایران شکست تلقی خواهد شد، زیرا نتیجه هر بازی را برحسب سطح انتظارات و توقعات و داعیه ها می سنجند.

چاره چیست؟ یا باید داعیه های رسمی را تنزل داد و به سطح کشورهای مشابه رساند که در این صورت بسیاری از شعارها و ایده ها باید کنار گذاشته گردد. تمسک به این شعارها به مثابه سنگ بزرگی خواهد بود که علامت نزدن است. یا آنکه تحولی جدی در مدیریت امور ایجاد گردد. به این معنا که ساختار کنونی مدیریت کشور بسیار محدود و بسته و غیرقابل عبور شده است. مدیریت کنونی نه تنها پیر و خسته و بی انگیزه است، بلکه مهم تر از آن بسیار محدود است و در برترین حالت بیش از 10 تا 15درصد جامعه را نمایندگی نمی کند. هنگامی که برای انتصابات معمولی هم باید انواع و اقسام فیلترها را به کار انداخت و از مراکز گوناگون تاییدیه گرفت و در خاتمه نیز کمتر فرد شایسته ای از آنها رد می گردد، نتیجه همین خواهد شد که می بینیم. این فیلترها در چند دهه پیش هم بود، ولی از یک سو ضوابط آن به این محدودی نبود و از سوی دیگر مجموعه وسیعی می توانستند از آنها عبور نمایند، لذا عوارض مدیریتی کم بود و به چشم نمی آمد. آنها که عبور می کردند، انگیزه داشتند، جوان بودند و کمابیش واجد صلاحیت هم بودند و از همه مهم تر اینکه سلامت اقتصادی نیز داشتند. ولی اکنون وجود و تحقق هر کدام از اینها حکم کیمیا دارد.

ساختار کنونی انتخاب مدیران و فعالان کشور مثل یک سدی است که دریچه های خروج آب آن بسته است یا مقادیر کمی آب را در حد فراوری برق فقط برای مصرف سد عبور می دهد. در حالی که مقادیر زیاد آب در حال ورود به مخزن سد هستند و دیر یا زود سد سرریز خواهد نمود که نموده است. دریچه های سد مدیریت را مثل دریچه های سد دز باز کنید، پیش از آنکه سد خراب گردد. شنیدم که به علت خشکسالی های طولانی یکی از دریچه های سدهای استان گلستان سال های زیادی است که باز نشده بود و در جریان سیل اخیر نیز به علت طولانی مدت بودن این وضع نتوانستند آن را باز نمایند. فارغ از درستی یا نادرستی این خبر، امیدوارم که دریچه های مدیریت کشور دچار این مشکل نشده باشد. آنان که به ساختن سد معترضند بهتر است توجه خود را در درجه اول به وجود سدهای مدیریتی ویرانگر معطوف نمایند.

منبع: زندگی روز

به "دریچه سدهای مدیریت را باز کنید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دریچه سدهای مدیریت را باز کنید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید