ماجرای فرمی که جنجالی شد

به گزارش وبلاگ پوشه، حسن کیائیان درباره فرم درخواست آنالیز اثر در نشر چشمه که حاشیه ساز شده است توضیحاتی را ارائه کرد.

ماجرای فرمی که جنجالی شد

مدیر نشر چشمه در گفت وگو با وبلاگ پوشه، درباره فرم درخواست آنالیز اثر این نشر که تصویر آن در فضای مجازی منتشر و با واکنش هایی روبرو شده است، اظهار کرد: چیزی که درباره آن صحبت می گردد، چیز جدیدی نیست. معمولا هر نویسنده یا مترجمی که به ناشری باسابقه و حرفه ای مراجعه می نماید، موقع تحویل اثرش نظیر چنین فرمی در اختیارش قرار می دهند شامل یک سری سوال درباره سوابق نویسنده، کارهایی که نموده و دانشش. این برای ما چیز جدیدی نبود؛ یادم می آید 20 سال پیش در دفترمان چنین چیزی داشتیم و اگر کسی به ما مراجعه می کرد می گفتیم این را پر کنید که ببینیم چی به چی است؛ البته این موضوع درباره دوستان اهل قلمی بود که شناخت ما از آن ها زیاد نبود.

او با اشاره به حجم وسیع آثاری که به این نشر می رسد، اضافه کرد: ناشر همین طوری که کتاب چاپ نمی نماید، بلکه آثار واصله را آنالیز می نماید تا ببیند ارزش ادبی اش چقدر است و بعد درباره اش تصمیم می گیرد. امکانات هیچ ناشر خصوصی نامحدود نیست. آنالیز حجم زیاد نوشته هایی که به دست مان می رسید، برای ما هزینه های مادی و معنوی داشت. 100 تا بررس که نداشتیم؛ طبیعی بود این ها باید خوانده و پاسخ داده می شد، که در مواردی این داستان طول می کشید و گاهی باعث رنجش صاحب اثر می شد. تعداد آثاری که برای انتشار انتخاب می شد بخش کم تری از کل نوشته ها بود و این طور نبود که از 100 اثری که به دست ما می رسید، 70 تایش چاپ گردد. ولی مجبور بودیم همه را آنالیز کنیم.

این ناشر اظهار داشت: در یکی دو سال اخیر به دنبال رویکرد بیش تر جوانان به نوشتن داستان و افزایش کلاس های داستان نویسی به تعداد دوستان داستان نویس اضافه و کارهای خوبی هم خلق شده است. ما همیشه با نویسنده های نوقلم کار نموده ایم، با این نگاه که معیار ما فقط کتاب بوده، بدون توجه به این که نویسنده قبلا کار چاپ نموده یا ننموده است. آثاری به دست ما می رسید که از نظر سنجش سطح اخلاقا باید می دادیم تا بررس ها آن ها را بخوانند که این موضوع ترافیکی درست می کرد و وقت گیر بود و از آن طرف در اهل قلم توقع ایجاد می کرد. هرچند اکثریت صاحبان قلم سعه صدر دارند ولی برخی می رنجیدند که چرا کتاب ما را چاپ نکردید.

او در ادامه گفت: برای جلوگیری از این ترافیک، سال قبل اواخر آذرماه این فرم را آماده کردیم که سوالاتش کمابیش مانند سوالاتی است که در انتشاراتی ها موجود است. ما مجبور شدیم این سرعت گیر را درست کنیم که این همه کار را برای آنالیز نپذیریم و باعث رنجش دوستان نگردد. این سوالات را طراحی کردیم، اما در پاسخ دادن به آن ها اجباری نبود و اگر دوستی مایل بود به این سوالات پاسخ می داد تا ما متوجه شویم نویسنده حداقل های لازم برای نوشتن را دارد یا نه.

کیائیان درباره این که آیا برای پی بردن به استعدادهای یک نویسنده سوال هایی مانند برخی سوال های این فرم ضروری بوده است، شرح داد: سه چهار سال پیش زمانی که تخفیف های فصلی ارشاد و خانه کتاب آغاز شد، مسئول کتاب فروشی باید به وسیله تلفن یا اینترنت به خانه کتاب اطلاع می داد که مشتری با این شماره ملی مثلا این کتاب را انتخاب نموده است. آن موقع برخی گمانه زنی می کردند که در جایی این ها دسته بندی می گردد که فلان کس چه کتاب هایی را می خواند. بعدها معلوم شد این حرف از اساس غلط است و این یک کار اداری بوده تا جلو سوءاستفاده احتمالی مالی را بگیرد. ما می خواستیم بدانیم نویسنده هایی که با ما کار می نمایند، سراغ کتاب های حسینقلی مستعان و ر. اعتمادی می روند یا کتاب های نویسندگان مطرح تر و به روزتر ما. این حداقل اطلاعاتی بود که ما می خواستیم.

او در شرحی درباره این سوال ها گفت: سوال ها سه دسته هستند؛ تعدادی از سوال ها برای این بود تا به میزان آشنایی نویسنده ها با دانش داستان نویسی پی ببریم؛ مانند این که پی رنگ داستان تان را در 10 سطر شرح دهید و یا مضمون اثر را در یک سطر بیان کنید، و 10 عنوان از بهترین کتاب های عمرتان را نام ببرید. فکر نمی کنم هیچ کدام از این ها سوالات برای نویسنده یک اثر بی ربط باشد. یا طبیعی است از نویسنده بپرسیم که چقدر برای تألیف کتابش زمان گذاشته . برخی فرق پی رنگ داستان و خلاصه داستان را نمی دانند. همه این ها برای این بود که نویسنده زمان را از دست ندهد یا امیدوار نگردد که اگر کاری را برای ما می فرستد حتما آن را می پذیریم. وگرنه ناشر خصوصی این اطلاعات را می گیرد که با آن چه کاری بکند؟ به چه دردش می خورد؟ با این وجود در عرض هشت ماه 200 فرم پرشده به دفتر ما رسید و هیچ کدام از این 200 صاحب قلم تلقی منفی ای از این پرسش نامه نداشتند. فقط یک نفر در فضای مجازی اعتراض کرد. اگر 200 نفر فکر می کردند نشر چشمه با این سوال ها هدف دیگری داشته است آن ها را پر نموده برای مان می فرستادند؟ همه این ها آدم های عاقل و بالغی بودند؛ اگر با این پرسش ها مسئله ای داشتند چرا بایستی این فرم را پر می کردند؟

این ناشر در ادامه اعلام کرد: دسته دیگر سوال های ما در این زمینه بود که قدری با تخیل نویسنده آشنا شویم، مثلا نظرشان درباره تماشای فوتبال چیست، چقدر به رابطه نویسنده و کافه و سیگار اعتقاد دارند و درباره رابطه ناشر و مولف چه فکر می نمایند. دسته دیگر سوال ها درباره میزان آشنایی نویسنده و اشرافش به مسائل روز جامعه بود و فکر می کنم چیزی که بیش تر سوء تفاهم درست کرد این سوال ها بود؛ این که نظرشان راجع به تاریخ 10 سال اخیر و مسائلی که دوروبر ما در منطقه اتفاق می افتد چیست. اگر نویسنده در جریان کلیات این مسائل نباشد چطور می تواند اثر قابل عرضه دارای ارزشی خلق نموده باشد؟

او در عین حال تأکید کرد: طبیعی است در پاسخ دادن به این سوالات اجباری در کار نبوده و هر کسی می توانست بپذیرد و پاسخ دهد و یا نپذیرد و پاسخ ندهد. البته وقتی دیدیم در طول هشت ماه باز هم با حجم وسیعی از آثار روبرو شده ایم، در شهریورماه دریافت کار جدید را تعطیل کردیم و دیگر کار جدید نگرفتیم. همواره هدف ما این بوده که اگر نویسنده نوقلم مستعدی وجود دارد او را به جامعه معرفی کنیم.

حسن کیائیان همچنین درباره این که گفته می گردد نشر چشمه به دنبال کادرسازی و پرورش طیفی از نویسنده هاست و آیا این فرم به این موضوع دامن نمی زند، اظهار کرد: هر ناشری سلیقه ای در کار دارد و این به کادرسازی و چیزهای دیگر ربطی ندارد. همان طور که یک مترجم حق دارد کتابی را برای ترجمه انتخاب کند و کتاب دیگری را خیر، و حق نویسنده است که سبک خاصی را برای نوشتن انتخاب کند، حق ناشر هم هست که کتابی را که بیشتر مطابق ذائقه خود بداند چاپ کند. ممکن است کتابی در 20 سال گذشته 50 بار هم تجدید چاپ شده باشد، اما نویسنده آن کتاب بعدی خود را برای ناشر دیگری ببرد و او آن را نپذیرد. این طبیعی است که هر ناشری نظری داشته باشد. امکانات ما نامحدود نیست که هر کتابی را که به دست مان برسد بدون توجه به این که ساختار محکمی دارد یا نه و نویسنده اش با دانش نوشتن آشناست یا نه چاپ کنیم.

او اضافه کرد: آیا یک ناشر خصوصی که با هزینه خود کتاب چاپ می نماید در حدی هست که بتواند کادرسازی کند؟ که چه بگردد؟ این تعداد نویسنده را برای چه می خواهد؟ چه هدفی وجود دارد جز این که اثر خوب منتشر کند تا این که وقتی خواننده با زحمت زیاد - در شرایطی که قیمت کاغذ بسیار زیاد است و بالطبع قیمت کتاب هم - کتابی را می خرد با خواندن آن احساس غبن نکند؟ همه این ها مستلزم این است که نسبت به نویسنده شناخت اولیه ای داشته باشیم.

مدیر نشر چشمه در ادامه گفت: ما ناشر خصوصی هستیم و هدف مان این بود که کتابی را که به دست مشتری می رسانیم حداقل های لازم را داشته باشد. هدف ما این بود که سرعت گیر کوچکی درست کنیم تا از حجم کتاب هایی که برای آنالیز به دست ما می رسد، کاسته گردد. از این که در این چند ماه اعلام کردیم نمی توانیم کار جدید بگیریم واقعا ناراحت ام؛ چه بسا نویسنده های مستعدی وجود دارند که از این رهگذر که ما کتاب جدید نمی گیریم، متضرر شوند، خوانندگان بالقوه این کتاب ها هم. کل ماجرا این بود و هیچ چیز دیگری نیست.

او همچنین درباره اعتراض شخصی که مدعی است کتابش دو سال برای آنالیز در این نشر مانده است، گفت: غیرممکن است که کتابی دو سال برای آنالیز در انتشارات ما بماند. به هیچ عنوان دو سال درست نیست، اصلا غیرممکن است. همیشه هدف مان این بود که ظرف یک تا دو ماه به صاحب کتاب ها جواب بدهیم، برای این که زمان بیشتر نگردد از نویسنده ها خواستیم حداقل اطلاعاتی به ما بدهند تا کتاب ها را ابتدا به ساکن نگیریم که زمان آنالیز ها زیادتر گردد و ما شرمسار نویسنده و اهل قلم بشویم. با صراحت می گویم شاید به ندرت آنالیز کتاب ها دو تا سه ماه طول بکشد.

این ناشر در خاتمه اعلام کرد: کسانی که ما را می شناسند هیچ شائبه ای درباره ما نداشتند. خانمی دو ماه پیش با یک یادداشت کوتاه اعتراض کرد و تمام شد و نمی دانم چرا دوباره این موضوع مطرح شده است.

حسن کیائیان همچنین در یادداشتی که در اختیار وبلاگ پوشه قرار داده و تصویر آن در پایین این مطلب آمده است، درباره فردی که مدعی شده از طرف این نشر با یکی از شاعران تماس گرفته و به او اخطار داده اند که چرا برای امام حسین(ع) شعر گفته است، نوشته: همان طوری که گفته شد یادداشت این خانم چند روز پیش با اضافه کردن مطلب تازه ای بازپخش شد.

مطلب اضافه شده این بود که چند سال پیش به شاعری زنگ زده بودند و اخطار [!!] داده بودند که چرا برای امام حسین شعر گفتی... جالب آن که این جمله به قدری دور از ذهن و نادرست است که هر کسی با اندکی آگاهی، می تواند پی به نادرستی آن ببرد: چند سال پیش به شاعری زنگ زدند اخطار دادند و...؟!

احترام به بزرگان دین چیزی نیست که ما مردم در کلاس درس آموخته باشیم و با آمدن و رفتن دولت ها شل و سفت گردد. به خصوص در مورد شخصیت ظلم ستیزی مانند امام حسین(ع) که قیام علیه ظالم زمانه اش موجب شهادت ایشان و یارانشان شد.

وقتی در این مملکت برای انسان های ظلم ستیزی مانند گاندی، نلسون ماندلا و بابی ساندز و... این همه احترام قائلند، چگونه ممکن است کسی ـ حتی ـ در مخیله خود بپذیرد که شخصی در دستگاه ناشری قدیمی چون من پیدا گردد و به خود اجازه بدهد به شخصیت ظالم ستیزی چون امام حسین کوچک ترین بی احترامی ای بکند.

در طول سی و پنج سال سابقه کاری ام در امر نشر و بیست و چند سال فعالیت صنفی ام، حتی یک نفر را نمی توان یافت که شهادت دهد من به کسی اهانت نموده باشم. چون این امر با منش و سلوک من کیلومترها فاصله دارد.

هر ناشری با دریافت پروانه انتشارات عملاً متعهد به رعایت قوانین مرتبط با کار نشر می گردد و موظف است در آن چهارچوب حرکت کند. معنای مجازی و حقیقی این امر پذیرفتن قوانین جمهوری اسلامی و کارکردن در چهارچوب آن است. بدیهی است این امر شامل اینجانب نیز شده و در همه این سال ها تمام کوشش ما در این انتشاراتی رعایت این تعهد و مقید بودن به قوانین بوده است.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "ماجرای فرمی که جنجالی شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای فرمی که جنجالی شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید