تفال به حافظ 18 آذر 1400؛ جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
به گزارش وبلاگ پوشه، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر گردد زهی توفیق
دنیا و کار دنیا جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
حکایتی ست که عقلش نمی کند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همی کند تحمیق
شرح لغت: کیمیای سعادت: اکسیر نیکبختی /مأمن: به فتح اول و سکون دوم و فتح سوم جای امن و آسوده /کنه: به ضم اول و سکون دوم حقیقت و غایت و اصل
تفسیر عرفانی:
اگر جایگاه بی خطر و رفیقی مهربان برایت فراهم است، خوشا به سعادتت. مقصود او از این شعر این است که روزگاز و همه آنچه در آن است فانی ست، اما باید از زندگی در آن بهره گرفت، چراکه فقط بدین سان می توان به درگاه حضرت دوست نایل گشت و به لقای او دست یافت.
تعبیر غزل:
به دنیا و ظواهر آن دل مبند و برای کسب مال و ثروت بیشتر خود را به آب و آتش مزن و به مال و مقامی که داری قانع باش. همیشه روی پای خو بایست و محتاج کمک و مساعدت مردم مشو، زیرا اگر چنین نگردد، زندگی برشما سخت و طلقت فرسا می گردد.
منبع: فرارو